English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (940 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aniseed U تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
field alterable control element U یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
kelvin tube U لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
the smoking gun U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
in flagrante delicto U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
pectinated line U [خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
jelutong U ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
To act on an advice . پند و اندرزی را بکار بستن
tapes U نوار بستن
tape U نوار بستن
bandaged U با نوار بستن
taped U نوار بستن
bands U با نوار بستن
bandage U با نوار بستن
bandaging U با نوار بستن
band U با نوار بستن
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
delay U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delaying U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
biochip U تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
froe U ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
false work U تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
litotes U کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
splint U تراشه کردن تراشه
osteoclasis U استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
buckhorn U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
plantable lanceolata U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
part U قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
scratch file U نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
shut up <idiom> U بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
nixie tube U یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
floppy discs U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disks U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
stringy floppy U حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
floppies U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
tape streamer U حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
addition U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
additions U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
splices U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
backed bow U کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
spliced U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com